سیم گونه. به رنگ سیم. سپیدرنگ: پدید آمد آن چشمۀ سیم رنگ چو سیمی که پالاید از ناف سنگ. نظامی. ستاره فروریخت ناخن ز چنگ هوا شد پر از ناخن سیم رنگ. نظامی. آن شیفته را چو باد در بوق افتاد آن گنبد سیم رنگ بر باد بداد. سعدی
سیم گونه. به رنگ سیم. سپیدرنگ: پدید آمد آن چشمۀ سیم رنگ چو سیمی که پالاید از ناف سنگ. نظامی. ستاره فروریخت ناخن ز چنگ هوا شد پر از ناخن سیم رنگ. نظامی. آن شیفته را چو باد در بوق افتاد آن گنبد سیم رنگ بر باد بداد. سعدی